کد مطلب:161822 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:147

مفسده بی توجهی در نقل
و گاه شود كه مؤلف كتاب به جهت اظهار طول باع، و كثرت تبحر و اطلاع، و داشتن كتاب بی حصر و احصاء و جامعیت كتاب، هركس هر چه در هر كتابی نوشته ضبط كند و در آن جا ثبت نماید و از مفاسد عظیمه مترتبه بر آن غفلت نماید. واهون آن مفاسد، سخریه و استهزاء بیگانگان از دین و ایمان است بر متناقضات و اكاذیب واضحه جمع شده در آن و تمسك كردن ایشان به خرابی جمله از اخبار موجوده در آن كتاب، بر خرابی و بی پایه ای سایر اخبار امامیه.

چنان كه گاهی خود این جماعت بیگانه بعضی كرامات از بقاع مطهره ائمه طاهرین علیهم السلام جعل كنند و نشر دهند، و بعد از مدتی معلوم شود دروغ و بی اصل بود. و غرضشان از این افترا نشر و ظهور، خلاف نمایاندن به عوام كالانعام است كه سایر كرامات و معاجز كه این طایفه برای ائمه خود نقل كنند، همه از این رقم است. پس چنین مطالب واهیه و اخبار بی اصل و پایه را در كتاب درج كردن و به دست خود، دشمن را بر خود چیره و مسلط كردن، خلاف عقل و دیانت است. و از این رقم كتاب است جمله از مؤلفات آقایان برغانی [1] قزوینی رحمهم


الله ولكن در بعضی از آنها كار را بر ناظر بصیر سهل كردند؛ زیرا كه در آنها مأخذ روایات و حكایات را ذكر می كنند لهذا معتبر و غیر معتبر آن معلوم و صحیح از سقیم جدا می شود. و آنچه بی مأخذ است یا از ذكر آن از كثرت بی پایه ای شرم كنند، آن رقم را به لفظ «به روایتی» و «در روایتی» و «بعضی گفتند» و امثال اینها بیان می كنند پس سبب اغراء ناظرین نشدند. ولكن بهتر آن بود كه اصلا متعرض نشوند؛ چه هر ناظری بهره ای از تمیز ندارد. لهذا علمای درستكار از آن روایات اعراض كردند با داشتن یا دیدن آن مأخذ و اشتغال به تألیف در تمام عمر.


و گاه شود مؤلف كتاب از كثرت اخلاص و شوق نشر فضایل و گریستن بر مصائب سادات انام علیهم السلام با داشتن قوه تمیز صحیح از سقیم، التفاتی به آنها نداشته و فرقی بین آنها نگذاشته؛ چه غرض او عظم دادن و بزرگ شمردن آن مصائب و سوزانیدن قلوب است. پس هر چه سبب آن باشد به قول بعضی از ظرفاء این طایفه خوش آمد. بلكه كار را به آنجا رساند ه اخبار واهیه و حكایات كاذبه را به ذكر پاره اعتبارات ضعیفه و نكات سخیفه و استحسانات بارده به اعتقاد خود محكم كرده در اعداد احادیث معتبره درج نماید.


[1] محتمل است مراد مؤلف از مؤلفات آقايان برغاني، بيشتر مؤلفات مرحوم شيخ محمد صالح برغاني قزويني حائري (1283 -  - 1271 - 1117) باشد. در سال وفات او اختلاف است. در مقدمه موسوعة البرغاني في فقه الشيعه كه به قلم يكي از نوادگان او نوشته شده، سال وفات او را (1271) دانسته است. ولي كتب تراجم نقلهاي مختلفي دارند. ايشان داراي تأليفات بسياري است كه قسمتي از آن، كتابهاي مقتل است. كتابهاي زير نگاشته ايشان در مقتل است كه برخي از آنها به چاپ رسيده و معروف است و برخي احتمالا منتسب است. 1- «معدن البكاء في مقتل سيد الشهداء» مقتل بزرگي است كه در 14 مجلس و يك خاتمه سامان يافته است (الذريعة، ج 21، ص 221) 2- «مفتاح البكاء» اين كتاب را به فارسي نگاشته و در چند مجلس مرتب شده است (الذريعة، ج 21، ص 321). 3- «مجمع المصائب» مقتلي به فارسي است (الذريعة، 20، ص 44). 4- «مخزن البكاء في مقتل سيد الشهداء» كه در سال 1261 به فارسي تأليف شده و در سال 1285 براي بار اول در ايران به چاپ رسيده است و چاپ ششم آن در سال 1308 انجام پذيرفته است (الذريعة، ج 20، ص 225؛ فهرست كتابهاي چاپي فارسي، خانبابامشار؛ ج 3، ص 519 - 518) 5- «منبع البكاء في مقتل سيدالشهداء» صاحب ذريعه مي گويد: در اين كتاب بر اخبار معتبر اكتفا كرده است (الذريعة:ج 22، ص 358) 6- «كنز البكاء في مقتل سيد الشهداء» (الذريعة، ج 18، ص 139) 7- «كنز الباكين في المصائب» اين كتاب فارسي است و در چهار جلد بزرگ سامان يافته و شامل مصائب تمامي ائمه معصومين عليهم السلام است (الذريعة، ج 18، ص 166).